مرگ

 

مرگ هزاران درب دارد 

مرگ نقابی ست که در لحظه ی وقوع فرو می افتد 

مرگ درمان تمام دردها ست 

مرگ در تعداد,هر لحظه از زندگان پیشی می گیرد 

مرگ راه فرار ندارد,مگر لذت بردن از میسر پیمایشش 

مرگ داوطلبان زیادی دارد 

مرگ هر انسان(بهتر بگوییم)هر جانداری را به کام خود می کشد 

مرگ نود درصد در بستر به سراغ قربانی خود میآید 

مرگ دروازه ای ست بر آسمان های نادیده 

مرگ ثروت تهیدستان و زادگاه دیرین آنهاست 

مرگ پاسخی به تمام پرسش های زندگی ست 

مرگ همانا درد واپسین است 

مرگ لای چین قبا پنهان است 

مرگ تنها چیزی ست که بشر موفق به خدشه دار شدن او نشده است 

مرگ چیزی ست آن چنان شگرف 

مرگ همچون زندگی یک دگرگونی ست 

مرگ به مانند خوابی خوش تورا در آغوش می کشد 

... 

مرگ هزاران درب دارد 

و ما بی تردید یکی را خواهیم یافت!!! 

نظرات 2 + ارسال نظر
نسترن سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:26 ق.ظ

من کاری به حرف های بقیه که شاید بهت خورده بگیرن ندارم...مهیار فوق العاده بود جدی گفتم

سارا چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:22 ق.ظ

از محتویات بلاگت میشه فهمید متفاوت می نویسی...به نوبه ی خود به تبریک میگم تاثیر گذار بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد