دل در آغاز خواهان لذت است
و آنگاه به درد راضیست,
سپس به آن داروهای کوچک
که رنجها را تخدیر می کنند.
آنگاه به خواب رفتن,
و سر انجام اگر که
مشیت بازجویش باشد,
مزیت در گذشتن.
آنچه را که ما آغاز می نامیم,
در حقیقت پایان است,
و برای پایان دادن باید بیاغازیم.
نقطه ی پایان,نقطه ی آغاز از برای ماست.
اگر بتوانم دلی را از شکستن باز دارم,
بیهوده نزیسته ام,
اگر بتوانم رنجی را بکاهم,
یا دردی را مرهم نهم
یا مرغکی رنجور را
به آشیانه باز آورم,
حاشا,بیهوده نزیسته ام.